تا آزادی جعفر ابراهیمی

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه
این یک شیوه جدید استثمار است
در وبلاگ روزنامه من مطلبي از جعفر ابراهيمي نقل شده كه در شماره ويژه آموزش و پرورش انديشه سبز منتشر شده بود
ضمن تشكر از اين دوست گرامي مقاله جعفر رو با عنوان "اين يك شيوه جديد استثمار است " ملاحظه ميفرمائيد :

این یک شیوه جدید استثمار است
استثمار این ویژگی را دارد که قادر است خود را در مناسبات گوناگون باز تولید نماید. هر چند بسیاری از این مناسبات به لحاظ فرم خصلت استثمار کنندگی را به وضوح باز نمایی ننماید . بسیاری از قوانین به ظاهر مدرن و برابر در جامعه نقشی به جز بازتولید مناسبات نابرابر اجتماعی بر عهده ندارند. اما رسیدن به محتوای کارکرد این قوانین نیاز به تامل عمیق و نیز ردیابی بازخورد این قوانین است. از جمله این قوانین و مناسبت ها می توان به ساختار و قوانین نظام های آموزشی در سطوح مختلف اشاره نمود. از نگاه آنان که نظام آموزشی را از دریچه رهیافت نظریه های تضادی می نگرند نظام های آموزشی در تحلیل نهایی در اختیار طبقه مسلط و در راستای بازتولید مناسبات ناعادلانه در جامعه است خیل عظیم کارگزاران نظام آموزشی که در جوامع صنعتی بخش عظیم طبقه متوسط را به عنوان معلم تشکیل می دهند در اصل مجریان برنامه های آن قسمت از جامعه هستند که قدرت و ثروت را در اختیار دارند.
بعد از جنگ جهانی دوم در کشورهای صنعتی تلاش برای ریشه کن نمودن بی سوادی در دستور کار دولت ها قرار گرفت امری که در کشورهای در حال توسعه در سه دهه اخیر شاهد آن بودیم . بیلان دولت ها از افزایش سطح رشد سواد در جوامع به مخاطب این امر را تلقین می کند که به ظاهر رویای فرصت های برابر می تواند گریزی به جامعه برابر باشد در صورتی که در واقع امر اینگونه نیست اگر فرض این که "نظام آموزشی شرایط برابر را در ابتدای امر برای افراد فراهم می سازد" صحیح باشد. باز شاهد آنیم که نابرابری در روند آموزش، فرصت ها را برای افراد با توجه به خاستگاه طبقاتی شان تغییر می دهد. یکی از این وجوه، جهت گیری راهنمای تحصیلی و مشاوره دانش آموزان است.
نگاهی اجمالی به جهت گیری راهنمایی تحصیلی دانش آموزان و نوع هدایت آنان نشان می دهد که جهت گیری هدایت تحصیلی به سمتی است که فرزندان طبقات فرودست در جامعه به سمت رشته های کار و دانش سوق داده شوند. حتی اگر این جهت گیری عمدی نباشد ولی شرایط تحصیل در رشته های ریاضی و تجربی باعث شده است که بسیاری از دانش آموزان به سمت رشته های کار و دانش سوق یابند و آن چه که اینان را به این سمت سوق داده سودای جذب بازار کار شدن و تبدیل شدن به نیروی ارزان کار است.
بالواقع این وضعیت اقتصادی اقشار فرودست جامعه است که فرزندانشان را به سمت این رشته ها سوق می دهند نه سعادتمندی که بیهوده به آنان مژده داده می شود. در این مراکز فرزندان کارگران برای بازار کار فردا آموزش می بینند. تا صاحبان سرمایه فرزندان خود را از طریق ثروت و به اتکای ناعادلانه ترین آزمون آموزشی یعنی "کنکور" به رشته های لوکس برسانند. درعرصه ای که تنها رقیب طبقه متوسط است. طبقه متوسطی که بخاطر هزینه های سرسام آور تحصیل هر لحظه در حال از دست دادن جایگاه خود است.
امروز افزایش سطح سواد و رشد افراد با سواد نه تنها نمی تواند به تنهایی شاخصی برای توسعه یافتگی باشد بلکه در برخی موارد گمراه کننده نیز می باشد . در راستای این تحلیل است که این جمله را که در سر در بسیاری از هنرستان های کار و دانش است می توا ن به عنوان شیوه جدیدی از استثمار یاد نمود " هنرستان های کار و دانش یکی از بهترین راه های ارتباط آموزش و بازار کار است".
0 Comments:

ارسال یک نظر